اعترافات 15

ساخت وبلاگ

امکانات وب

ادامه مطلب

و گفتند هلاک شدیم.پرسیدم چرا؟ از چی؟ گفتند از بس این آخوندها دور و بر ما پلکیدند. و مستقیم و غیر مستقیم. پیشنهادات شرم آوری به ما دادند. و چند مورد تجاوز و ارتباطات خارج از قاعده، که بصورت شایعه هنوز هم وجود دارد.در طول تحصیل من در دبیرستان، یک دانش اموز بسیار خوشگل در دبیرستان ما بود که رسما مترس یکی از دانش آموزان گائینی بود .در آن زمان گائینی ها در دبیرستان ما زیاد بودند و همه اشان هم لات و خلاف و قلدر بودند و بین بچه ها هم کسی نبود که همپای گائینی ها قلدر و یا با پشتوانه باشد وکسی جرائت نداشت به بیژن حرفی بزند.ناظم دبیرستان ما هم گائینی بود و از جریان با خبر بود و یا نبود من نفهمیدم.و چندتائی هم بقول معروف بچه خوشگل بودند که حرفهائی در باره اشان زده می شد اما هیچکدام به وضوح مسئله بیژن نبود. خلاصه نفوذ همجنس بازی در اقشار مختلف جامعه و مردم زیاد بود و خطیبان بالای منبر غیر مستقیم و با اشاره به داستان لوط دائما به این مسائل اعتراض می کردند ولی اقدام عملی و بازدارندگی در این موضوع مشاهده نکردم.در گاراژ کامیونها افرادی هستند که بازار یاب هستند و هم بار ها را در محل شناسائی می کنند هم کامیونها را پیدا کرده و برای حمل آن بار اعزام می کنند .شخصی در گاراژ سعادت قم بودبنام رضا سیاه .او یک موتور هزار هندا سیکلت داشت و بصورت علنی مزاحم پسران می شد و پیشنهاد موتور سواری و...را انجام می داد.تمام این موارد که عرض کردم به شهادت خود من است و حتما افراد هم سن من و دور و بر سن من بیشتر از این مقدار از مسائل آگاه هستند چون این فرهنگ بسیار عمومی و فرا گیر بود .من حتی یک مورد دفاع والدین دربرابر این اعمال و مزاحمت ها و ناهنجاری ها را ندیدم .در این زمان با توجه به مراقبت ها و حساسیت هائی که والدین در مورد فرزندانشان اعمال می کنند متوجه بی خیالی و بی توجهی والدین آن زمان می شوم.شاید والدین در خانه فرزندان خود را در این باب نصیحت کرده و هشدار می دادند ولی عملا از فرزندان خود در برابر این حجم از تجاوز و تعرض، من شاهد کاری نبودم .حالا می گویم شاید اگر پدری بابت این گونه مزاحمت های آشکار حداقل از فرد بدنامی مثل آن دلال بار به مراجع انتظامی رجوع می کرد مزاحمتهای او تا این حد گستاخانه و علنی نمی شد.حالا عرض می کنم که چرا والدین به نیروی انتظامی مراجعه نمی کردند و رجوع به این مرکز را دون شان خود می دانستند و در محاوره ها می گفتند ما در عمرمان پایمان به کلانتری نرسیده و این یک امتیاز بود.در قم بواسطه اشاعه فرهنگ مذهبی اصولا کار در مراکز دولتی و انتظامی را حرام می دانستند و برای حتی دادخواهی و حفظ ....

ادامه دارد

تصاویر و یادها و یاد بودها...
ما را در سایت تصاویر و یادها و یاد بودها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : toonal2 بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 1:27