اعترافات 13

ساخت وبلاگ

امکانات وب

ادامه مطلب

و در زمان دبیرستان هم، مادرم فقط برای ثبت نام کلاس هفتم آمد. و دیگر تا دیپلم هیچ وقت. به دبیرستان نیامد.خواهران و برادران من. در تهران زندگی می کردند. و آنقدر خودشان گرفتاری داشتند. که مسائل من نمی توانست. مشغولیت فکری آنها باشد.پس من باید به تنهایی و با اتکا به دانسته ها و نادانسته های خودم .گلیمم را از آب در می اوردم.چاره ایی نبود. باید در تمام مراحل و شئونات زندگی، محتاطانه فکر و عمل می کردم. و تنگنای دیگر، وضعیت اقتصادی خانواده بود. که زیر حد متوسط قرار داشت. و البته کمکهای مالی گاه به گاه برادران بود.ولی با این وضعیت اقتصادی، حضور در جمع دوستان متفاوت و احتمالا داناتر و تواناتر غیر ممکن بود .و دایره دوستان ما همان دوستان و آشنایان محله بود که تمام ما مثل من در بطن حوادث قرار نگرفتیم و محمد قاضی هم بدلیل وضعیت اقتصادی نتوانست از نعمت دوستان متفرقه و بهتر از خود بهره برداری کند.وضعیت پول توجیبی و کلا توان مالی ما در حد وحشتناکی ضعیف بود ودر واقع نمی توانستیم با دوستانی که ممکن بود به کافه و رستوران و..بروند زیاد در ارتباط باشیم.یکی دیگر از محدودیت های ما محدودیت بسیار جدی جنسی بود .چون ما چند نفر دوست به اصطلاح برو روئی داشتیم و با توجه به رفتار و اخلاق جنسی آن زمان قم که گرایش شدید به هم جنس وجود داشت و شاید بیشتر و جدی تر از دختران باید از تجاوز بخودمان می ترسیدیم که مورد تجاوز و تعرض حتی دوستان مسن تر از خودمان قرار نگیریم.ما سه نفر دوست بودیم محمد قاضی و من و پسر عمویم آقا حسن.در تمام مدت نوجوانی ما سه نفر با هم بودیم و در هیچ شرایطی از هم جدا نمی شدیم و علاوه بر تذکرات والدین که در این مورد به ما داده می شد شرح وقایع و اتفاقاتی که می افتاد و در سطح شهر پخش میشد ما را همیشه در حال آماده باش نگاه می داشت.با گسترش شهر و رشد ادارات، شهربانی قم هم رشد کرد و افسران و ......

آپلود عکس

اهواز فلکه سه دختر

ادامه دارد

تصاویر و یادها و یاد بودها...
ما را در سایت تصاویر و یادها و یاد بودها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : toonal2 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1402 ساعت: 1:27